سفارش تبلیغ
صبا ویژن

هوالغفور

امروز یاد درس معادلات دانشگاه تهران افتادم جالب بود

یادم میاد چون تازه از استرالیا اومده بودم, یکم پایه ام ضعیف بود و این درس و افتادم. یعنی چی؟

حالا از اون طرف یکی از پسرای کلاس که اونم درسش زیاد خوب نبود, بچه ها میگفتن استاد بهش نمره اضافه کرده. عصبانی شدم!

خیلی این قضیه رو اعصابم رفت. عصبانی شدم!عصبانی شدم!

یه کاغذ قلم برداشتم و شروع کردم به انگلیسی نوشتن. مدرک داشتن بعد انداختم از زیر در دفتر استاد داخل دفترش. نکته بین

بهش گفتم خیلی بده آدم تبعیض قائل بشه بین دانشجوها و ... آخر نامه نوشتم ان شالله خدا انتقام من و ازت بگیره دعوا

روز بعد رفتم سر کلاس نشستم یهو دیدم استاد نوشته ی من و گذاشت رو پروژکتور و گفت: یه دانشجوی عزیزی یه نامه ای به من نوشته که خیلی متاثر شدم. خیلی خنده‌دار خیلی خنده‌دار

بعد هم خط به خط برای بچه ها ترجمه کرد و خوند.

داشتم میمردم از زور خنده ولی ترسیدم تابلو بشه ...  خیلی خنده‌دارخیلی خنده‌دار

اخرشم گفت: آخر نامه هم مارو به خدا واگذار کرده. بعد گفت: خواهشا اگه این دانشجو کسی رو مد نظر داره که من بهش نمره اضافه کردم بیاد بگه و از این حرفا ... باید فکر کرد

خلاصه خیلی باحال بود ... من دیگه هیچی نگفتم ولی ترم بعد خیلی خوندم و آخرش هم شدم 16 مؤدب

خیلی باحال بود ... خیلی ... آفرین

 

یا علی 




تاریخ : شنبه 93/6/15 | 3:25 عصر | نویسنده : آهو | نظر